در ره منزل ليلي كه خطر هاست در آن //شرط اول قدم ان است كه مجنون باشي

صفحات

آذر ۳۰، ۱۳۸۷

قطعنامه محكوميت توهين به اديان

به نقل از خبرگزاری رويترز، مجمع عمومی سازمان ملل روز پنجشنبه از كشورهای عضو خواست برای جلوگيری از گسترش تبعيض و تنفرمذهبی تلاش‌كنند.
ارائه‌كنندگان اين قطعنامه همچنين از مرتبط دانستن اسلام با پديده تروريسم و گسترش اسلام‌هراسی پس از واقعه 11 سپتامبر انتقادكردند.
آن‌ها تاكيدكردند كه هدف از صدور چنين قطعنامه‌هايی محدودكردن آزادی بيان نيست، بلكه هدف جلوگيری از رخدادهايی مثل چاپ كاريكاتورهای موهن به مقدسات اسلامی است كه اعتراض مسلمانان سراسر جهان را در پی داشت.
قطعنامه محكوميت توهين به اديان كه برای چهارمين سال پياپی صادرشد، با 86 رای موافق دربرابر 53 رای مخالف و 42 رای ممتنع به تصويب‌رسيد.

آذر ۲۸، ۱۳۸۷

دولت نهم و عدالت علي (ع)

تو خود حديث مفصل بخوان
به نقل از خبرگزاري فارس: مشاور ارشد رئيس‌ جمهور گفت: الگوي عدالت در دولت نهم، اقتدا به حضرت علي (ع) است و هنگامي كه پاي عدالت به ميان آيد، حفظ اموال بيت‌المال بر همه چيز مقدم است.
وي افزود: عده زيادي در مسير اقدامات عدالت‌خواهي دولت سنگ‌اندازي كرده‌اند و تلاش كردند تا اين شعار محقق نشود اما رئيس‌جمهور با جديت و پشتكار اين كار را انجام داده است.

برگزاری همايش «امامان مساجد و خاخام‌های يهود» در فرانسه

به نقل از پايگاه اطلاع رساني اسلام آنلاين«حسن شلغومی» رئيس انجمن مسلمانان شهر «درونسی» شمال پاريس و از امامان مساجد شركت‌كننده در اين همايش دينی گفت: برگزاری همايش اسلامی ـ يهودی به‌منظور يافتن راه‌ حل‌هايی برای گسترش صلح و تحقق زندگی مسالمت‌آميز ميان پيروان اسلام و يهود مهم است.
شلغومی افزود: ما در فرانسه نمونه موفقی از زندگی مسالمت‌آميز اسلامی – يهودی را تجربه‌كرده‌ايم و دوست‌داريم آن را برای حاضران در همايش تشريح‌كنيم.
وی همچنين تصريح‌كرد: ما همواره سعی‌داريم مشتركات يهودی و اسلامی را به‌منظور تقريب پيروان اين اديان مطرح كنيم؛ زيرا با اهتمام به نكات و مسائل اختلاف‌برانگيز هرگز نمی‌توان گفت‌وگو اسلامی ـ يهودی برگزار‌كرد.

آذر ۲۶، ۱۳۸۷


هو 121
عيد غدير عيد ولايت بر تمامي شيعيان

بخصوص فقراي نعمت الهي سلطانعليشاهي مبارك

آذر ۲۵، ۱۳۸۷

همه مردم بايد در كلاسهاي فرقه شناسي شركت كنند؟!!؟

عبدالرضا خوشنويس مديركل اداره تبليغات اسلامی استان فارس گفت‌ : بيش از يك‌هزار ساعت دوره‌های آموزشی فرقه‌شناسی تا پايان سال جاری و ماه‌های آغازين سال آينده در ادامه برگزاری دوره‌های آموزشی جريان‌شناسی دينی، برگزار خواهد شد.
وی افزود: در مرحله برگزاری اين دوره‌های آموزشی مناطق آلوده به فرق و ايده‌های آلوده و وارداتی، شناسايی و افراد فراگير دوره‌های موردنظر تعيين شده‌اند.
مدير كل اداره تبليغات اسلامی استان فارس اظهار كرد: اين نهاد آشناسازی اقشار مختلف با عرفان‌های نوظهور و وارداتی را در اولويت امور خود قرار داده است.
وی يادآور شد: خطر اين نوع گرايشات اين است كه به صورت توهمی، بخشی از تمايلات معنوی گروه هدف را تأمين می‌كند، به همين دليل كشف آسيب و زيان‌های چنين جريانات فكری برای فرد آسان نيست و نياز به بازگويی ريشه‌ها و واقعيت‌ها، نيازی فوری و اساسی است.
خوشنويس در پايان گفت: همه مردم بايد در اين كلاس‌ها و دوره‌های آموزشی به صورت فعال شركت كنند

آذر ۲۳، ۱۳۸۷

با امضای خود پیوستن نوروز را به تقویم جهانی تسریع کنید

با امضاء خود در آدرس ذكر شده به ثبت ميراث ملي مان نوروز در تقويم جهاني كمك كنيم

آذر ۲۰، ۱۳۸۷

نشست <<ولايت در عرفان مولانا>>برگزار شد

اين نشست كه به همت مؤسسه پژوهشی حكمت و فلسفه ايران برگزار شد، كارل ارنست با موضوع «ساختار و معنا در مقدمه دفتر چهارم مثنوی»، اعوانی با موضوع «اوليا در مثنوی معنوی»، كاكايی با عنوان «مولانا و اكهارت و الهيات سلبی»، علی‌محمد سجادی با موضوع «مولا و مولانا» و دينانی با موضوع «حكايت و شكايت» به ايراد سخن پرداختند.
بعد از كارل ارنست كه به زبان انگليسی به ارائه مقاله خود پرداخت، غلامرضا اعوانی با موضوع «اوليا در معنوی مثنوی» به ايراد سخن پرداخت و اذعان كرد: اساس دين بر ولايت الهی است و ولايت در معانی متعددی به‌ كار رفته است كه يكی از اين معانی قرب و نزديكی به خداست و هر چه تقرب بيشتر شود ولايت نيز بيشتر می‌شود. ولايت در دين، همراه با تقرب به حضرت حق است و اين كلمه در قرآن كريم زياد به كار رفته است و يكی از اسمای حضرت حق ولی است.
در ادامه قاسم كاكايی به ارائه سخنان خود در باب «مولانا، اكهارت و الهيات سلبی» پرداخت و تصريح كرد: نيستی اصل ولايت است؛ يعنی ولی كسی است كه كه به مقام نيستی رسيده باشد و مقام نيستی همان است كه ما اين مقام را برای حضرت ختمی مرتبت شهادت می‌دهيم و اين مقام عبوديت است و عبد كسی است كه نيست و از خود هيچ ندارد.
وی در چرايی اين كه مولانا با ني نامه مثنوي را آغاز مي كند تصريح كرد: علت به دست نی سپردن رشته كلام از سوی مولوی اين است كه نی، نيست است و صرفا همان چيزی را می‌گويد كه معشوق در آن می‌دمد. مولانا بر عدم عاشق است نه بر هستی. به اعتقاد او برای وصال به اين معشوق بايد هستی را خرج كرد و از آن دست كشيد. دولت عشق در نيستی خيمه‌زده است و دولت همه سوی نيست است.
كاكايی اذعان كرد: هر كس چون مولانا اين نيستی را چشيده و لذت آن را برده است، خواهان دوام آن است و همين تهی شدن از هستی، مولوی را محو و او را تبديل به نی كرده است. حاصل آن‌كه، نيستی منزلتی برای وی می‌نمايد كه حاصل دين و آيين وی می‌شود.
وی با بيان اين كلام كه نيستی طريقی است كه مولانا را به معراج می‌برد، افزود: اين نيستی مركبی است كه به سوی هستی مطلق می‌كشاند؛ يعنی نيستی در هستی و فنای فی الله شدن آيين مولاناست
در ادامه علی‌محمد سجادی به ارائه مقاله خود با عنوان «مولا و مولانا» پرداخت. وی در اين سخن روی كلامش تنها به داستان پايانی دفتر اول مثنوی بود كه حامل همان بيت معروف «از علی آموز اخلاص عمل / شير حق را دان منزه از دغل» و در اين‌باره اذعان كرد: مولوی در اين داستان به ارائه حكايت اميرالمؤمنين(ع) با عمروبن عبدود پرداخت و آن را به صورت تاريخی آن نقل نكرده است بلكه جعل مولانا بر آن است كه امانت را در مسائل تاريخی رعايت نمی ‌كند و به گفتار خود حكايت می‌كند.
«غلامرضا اعوانی» در نشست «ولايت در عرفان مولانا» به موضوع «اوليا در مثنوی معنوی» توجه كرد و گفت: مسئله ولايت دريايی ناكران پيداست و اساس دين بر ولايت الهی است.
رئيس مؤسسه پژوهشی حكمت و فلسفه اذعان كرد: ولايت معانی متعددی دارد كه يكی از اين معانی نزديكی به خدا و نهايت قرب به اوست و هرچه تقرب بيشتر شود ولايت بيشتر است. اين كلمه در قرآن كريم زياد آمده و يكی از اسمای حضرت حق ولی است. اصلا مثنوی كتاب منطق ولايت است. منطق‌الاولياست و در آن شرايط ولايت بدرستی وصف شده است.
اين استاد فلسفه، به شمردن شرط ولايت در نظر مولانا پرداخت و گفت: اولين شرط ولايت مقام فقر است، فقر محمدی آن‌جا كه می‌فرمايد: «يا ايها الناس انتم الفقراء...» اساس در باب ولايت تحقق به مقام فقر است كه در زبان فارسی به درويش معنا می‌شود.
اعوانی ولايت را مانند حكمت تولدی ثانی دانست و اظهار كرد: ولايت حضور الهی و قدسيت است و مولوی ولی را با مسجد مقايسه كرده است كه حضور خدا در اوليا بيشتر از مسجد است. مولانا مسجد را مجاز می‌داند و مسجد مجاز است و ولی حقيقت.
رئيس مؤسسه حكمت و فلسفه ايران افزود: ولی اهل معناست و هرچه انسان در راه دين برود به راه اهل معنا می‌رود و از صورت به خدا می‌رود؛ زيرا خدا كل معناست. معنا خداست و عالم همه ظهور خداست «رو به معنی كوش ای صورت پرست / زانكه معنی بر تن صورت پر است». اهل معنا رحمت و عالم وجود همه معناست و انسان تا راه ولايت را نپيمايد به معنا نمی‌رسد و ولايت راه كشف معناست.
اعوانی در ادامه اظهار كرد: حسد كردن بر اوليا كار شيطان است «هان هان ترك حسد كن از مهان / ور نه ابليسی شوی اندر جهان» اين‌ها اهل فراستند. «اتقوا فراسة المؤمن فإنه ينظر بنور الله» مؤمن ولی انظر بنور الله است. اوليا مثل دريا هستند و اگر كافر به آن‌ها بخورد آن‌ها زيان نمی‌بينند ولی كافران در اثر برخورد با آن‌ها اثر می‌پذيرند.
اين استاد فلسفه گفت: ولايت اتباع و اقتداست و چيزی جز اين نيست. ائمه(ع) ما كه اوليای مطلق بودند در اتباع كامل‌ترين بودند و اهل سنت در واقع آنانند، بنابراين اتباع نتيجه‌اش الهی شدن و قرآنی شدن انسان است.
در پايان نيز دينانی به ارائه سخن پرداخت و در مورد مسئله حكايت و شكايت در كلام مولوی اظهار كرد: نی بی‌ترديد نفس ناطقه آدمی است و نفس هم ريشه نَفَس است. انسان هم نفس می‌كشد و تا نفس می‌كشد زنده است. خود نفس نفخه است و نفخه ديگری در آن دميده شده است. «نفخة فيه من روحی» و حكايت و شكايت هر دو به نی مربوط است. حكايت و شكايت از يك جهان بی‌مثال می‌آيد و بيان جايی است كه در دسترس نيست.مدير گروه فلسفه مؤسسه پژوهشی حكمت و فلسفه در پايان سخنانش مثنوی معنوی را اصول اصول دين خواند و افزود: شايد كتابی به بزرگی مثنوی معنوی ـ به غير از كتب آسمانی ـ نوشته نشده باشد.

جايگاه ادبيات عرفانی در ادبيات كودك

به نقل از خبرگزاری قرآنی ايران از روابط عمومی انجمن نويسندگان كودك و نوجوان،
دومين نشست از سلسله نشست‌های ادبيات عرفانی به موضوع جايگاه و كاركرد ادبيات عرفانی در قلمروی ادبيات كودك اختصاص دارد.
در اين نشست كه قرار است امروز1387.09.20 برگزار شود جايگاه ادبيات عرفانی در ادبيات كودك با نگاهی به كتاب‌های «عرفان نظرآهاری» بررسی مي‌شود.
«عرفان نظرآهاری»، كارشناس زبان و ادبيات فارسی و كارشناس ارشد زبان انگليسی و متولد سال 1353 است.
از آثار وی كه مخصوص كودكان و نوجوانان است می‌توان به «جوانمرد نام ديگر تو»، «در سينه‌ات نهنگی می‌تپد»، «كوله‌پشتی‌ات كجاست؟»، «من هشتمين آن هفت نفرم» و «راز مرواريدهای شهرزاد» اشاره كرد.

تاراج منابع ملی

معاون وزیر نفت جمهوری اسلامی روز دوشنبه در اظهاراتی پیرامون وضعیت کنونی بهره‌برداری از میدان‌های نفتی مشترک ایران اعلام کرد: «حجم بهره‌برداری همسایگان ایران در مناطق خلیج‌فارس از حوزه‌های نفتی مشترک هشت تا ۹ برابر ایران است»!
اعترافی به این روشنی به اهمال در صیانت از ثروت‌های ملی ایران، بدون ارائه دلیلی در توجیه اصل اهمال، در نوع خود شگفت‌انگیز و در عین حال بی‌سابقه است.
آقای جشن‌ساز که معمولا در ارائه آمار تولیدات نفت و گاز ایران ظرفیت‌های بالقوه تولید را با ظرفیت‌های واقعی جایگزین می‌کند و سعی در نمایش حداکثر توان تولیدی نفت و گاز ایران دارد، در کنار اذعان به ضرورت تامین ده‌ها میلیارد دلار نیاز مالی صنایع نفت و گاز ایران به منابع خارجی برای حفظ سطح تولید کنونی، یادآور شده است که دارایی‌های ملی ایران در میدان‌های نفتی مشترک با همسایگان به صورت نامساوی از جانب آنها مورد بهره‌برداری قرار می‌گیرد.
اگرچه معاون وزیر نفت جمهوری اسلامی از ارائه توضیحات بیشتر در این زمینه و نام بردن از حوزه‌های مشترک ایران و همچنین ابعاد زیان مالی ناشی از تاراج منابع ملی خودداری کرده، اشاره کلی او به وجود اصل مسئله نیز می‌تواند حاکی از بروز حساسیت‌های تازه نسبت به آن تلقی شود- اگرچه تاکنون کوچک‌ترین راهکاری برای حل مسئله از سوی مسئولان نفتی ایران مطرح نشده است.
میدان‌های نفتی دریایی و برون‌ساحلی تقریبا در سراسر آب‌های خلیج فارس نهفته و از این لحاظ بیش از نیمی از منابع نفت زیر آب‌های جهان در این منطقه قرار دارد. با توجه به متوسط عمق ۲۵ متر در خلیج فارس بهره‌برداری از این میدان‌ها آسان و بسیار ارزان است.
ظرفیت بالقوه کنونی تولید نفت ایران از منابع نفتی معروف به فلات قاره تا ۷۵۰ هزار بشکه در روز است که در فاصله کمتر از سه سال و به شرط توسل به سرمایه‌گذاری مناسب و استفاده از مدیریت و تکنولوژی روز این ظرفیت را می‌توان به دو برابر افزایش داد- فرصتی که جمهوری اسلامی ایران حداقل در ده سال گذشته به صورت مستمر از کنار آن گذشته است.
اختلاف با همسایگان
بالاترین حوزه مشترک نفتی ایران در آب‌های خلیج فارس نزدیک جزیره بارگیری نفت خارک و در مرز مشترک آبی ایران با کویت و عربستان سعودی قرار دارد.
این میدان نفتی موسوم به آرش دارای ۷۵۰ میلیون بشکه نفت است. میدان مزبور مورد ادعای عربستان و کویت است و طی چند سال گذشته به صورت مشترک مورد بهره‌برداری این دو کشور قرار گرفته است.
در سال ۲۰۰۱، کشور کویت مانع از عملیات اکتشاف و حفر چاه از سوی ایران در آب‌های این میدان شد و ایران نیز متقابلاً تنها به تسلیم اعتراض به کویت اکتفا کرد و از ادامه عملیات اکتشاف خودداری ورزید. از آن تاریخ به این سو موضوع همچنان از سوی دو وزارتخانه خارجه و نفت جمهوری اسلامی در بلاتکلیفی قرار داشته است.
این میدان‌های نفتی بسیار ثروتمند در امتداد خط میانی خلیج فارس ادامه یافته و در مسیر آب‌های مشترک با امارات و اطراف جزایر داس و حالول پراکنده شده‌اند.
در این منطقه بزرگ‌ترین میدان نفتی برون‌ساحلی جهان بنام سفانیه قرار گرفته که عربستان سعودی از آن بهره‌برداری می‌کند. میدان مشترک سلمان در آب‌های ایران را اعراب «البخوش» می‌نامند و ابوظبی مدعی این میدان است.
در بخش آب‌های مشترک با قطر، میدان عظیم گازی پارس قرار دارد که بزرگ‌ترین میدان گازی جهان است. میدان‌های نفت و گاز خلیج فارس تا تنگه هرمز ادامه یافته و در دریای عمان در خطوط مشترک آب‌های ایران و عمان قرار گرفته‌اند. در آب‌های دریای عمان میدان مشترک ایران «هنگام» نام دارد که اعراب آن را میدان «بوخا» نامیده‌اند.
در مورد بهره‌برداری از میدان مشترک نفتی با عمان، ایران به نوعی توافق با همسایه جنوبی دست یافته، ولی تاکنون از این مرحله فراتر نرفته است. ایران در شرایطی متفاوت باید می‌توانست از این میدان نیز مانند سایر میدان‌های عملا فراموش‌شده نفتی ایران در آب‌های خلیج فارس به صورت مستقل بهره‌برداری کند.
بهره‌برداری نامتوازن از میدان‌های نفتی مشترک ایران تنها محدود به آب‌های خلیج فارس نیست، چنان که در مناطق مرزی مشترک با عراق نیز چنین مشکلی وجود دارد.
ایران سه سال پیش با اعلام آمادگی برای بهره‌برداری از هفت میدان مشترک با عراق مبادرت به اعلام مناقصه بین‌المللی کرد، ولی به نتیجه‌ای دست نیافت. میدان‌های موردنظر و اعلام‌شده برای بهره‌برداری تماما در مرزهای مشترک با عراق قرار داشتند، از جمله میدان‌های حسینیه، کوشک، آزادگان شمالی و جنوبی، خوجیر، چشمه خوش و بنگستان.
یکی از دلایل عدم علاقه کمپانی‌های نفتی برای مشارکت در طرح‌های توسعه نفت و گاز ایران، علاوه بر محدودیت‌های ناشی از تحریم‌های آمریکا، نوع قراردادهای پیشنهادی ایران است. این قراردادها عملا پیمانکاری و موسوم به «بیع متقابل» است که به موجب آن پیمانکار هزینه‌های اجرای طرح تولید را تامین و پس از پایان کار هزینه‌ها را به صورت بخشی از نفت تولیدی دریافت می‌کند.
همزمان، در آن سوی مرز و در داخل خاک عراق کمپانی‌های بزرگ نفتی به شیوه مشارکت در تولید عمل کرده و در نتیجه با انگیزه‌های بیشتر داوطلب سرمایه‌گذاری و بهره‌برداری و تولید می‌شوند.
ظرفیت کنونی تولید نفت عراق به بیش از دو و نیم میلیون بشکه در روز بالغ شده و این کشور مصمم است با افزایش دو میلیون بشکه در روز، تولید نفت خود را در ۴ سال آینده تا چهار و نیم میلیون بشکه در روز افزایش دهد. بخش قابل ملاحظه‌ای از افزایش تولید نفت عراق از میدان‌های مشترک با ایران خواهد بود، از جمله میدان آزادگان با ذخیره در جای ۴۲ میلیارد بشکه نفت در نوع خود میدانی غول‌آساست.
در حالی که ایران پس از کنار کشیدن ژاپن از طرح توسعه این میدان با روش‌های ابتدایی به‌سختی تا ده هزار بشکه نفت در روز استخراج می‌کند، شرکت‌های بزرگ نفتی در عراق آماده می‌شوند که به بهره‌برداری موثر از این منابع در داخل خاک عراق مبادرت کنند.
به این ترتیب نه تنها منابع نفتی ایران از دست رفته و بیش از پیش به کشورهای همسایه هدیه خواهد شد، که بازارهای نفت و مقام ایران نیز به عنوان تولیدکننده و صادرکننده بزرگ‌تر نفت خام از دست خواهد رفت. اعتراف آقای جشن‌ساز، رییس شرکت نفت ایران، به بهره‌برداری ۹ برابری همسایگان ایران از میدان‌های مشترک نفتی در منطقه آب‌های خلیج فارس اعترافی است دردناک به فاجعه‌ای اقتصادی بدون ارائه راهکار و اراده‌ای برای پایان دادن به این فاجعه.

منبع:وب سايت راديو فردا


آذر ۱۷، ۱۳۸۷


وبلاگ (یاران محذوبان نور) نیز فیلتر شد
در ادامه ایجاد فضای سانسور و خفقان !!!!! دشمنان تصوف حقه سعی می کنند با فیلتر نمودن سایت های خبری دراویش گنابادی مانع اطلاع رسانی و انتشار اخبار دراویش سلطانعلیشاهی شوند ولی صد افسوس و زهی خیال باطل که:
موجیم که آسودگی ما عدم ماست
و
همانند تمامی کسانی که با دست بوسی و دریافت وام های آن چنانی و دعوت به سفره های معاویه ای برای رای بیش تر در تلاش هستند !!! دراویش گنابادی :

بدین در نه پی حشمت و جاه آمده اند
www.daravish.wordpress.com

آذر ۱۶، ۱۳۸۷

كسانی كه به آن عرفانی كه اعراب و متصوفه و دراويش به خود بسته‌اند، روی آورده‌اند، اكثرا اشتباه می‌كنند

«عبدالله باقی‌زاده»، نويسنده كتاب «در سايه‌سار عرفان اسلامی»، در گفت‌وگو با سرويس انديشه خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا)، در مورد تأثيرپذيری عرفان اسلامی از قرآن، ضمن بيان اين مطلب فوق، گفت: يكی از اساسی‌ترين مسائل در اديان و مذاهب، اعتقاد به حقانيت دين و مذهب خاص خود و بطلان تمام اديان و مذاهب ديگر است. مسيحی دين خود را حق می‌داند، يهودی دين خور را حق می‌داند و مسلمان هم دين خود را حق می‌داند و... و اديان ديگر را باطل می‌دانند.
وی در ادامه افزود: با وجود اين‌كه قرآن مجيد در آيات متعدد صريحا عده‌ای را مؤمن و بر طريق حق و هدايت و عده‌ای را كافر و بر طريق باطل و ضلالت معرفی فرموده است، و آشكارا اعلام داشته است: «وَمَن یَبْتَغِ غَیْرَ الإِسْلاَمِ دِينًا فَلَن یُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِی الآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ» (سوره مباركه آل عمران، آيه شريفه 85)؛ و هر كه جز اسلام دينى [ديگر] جويد هرگز از وى پذيرفته نشود و وى در آخرت از زيانكاران است.
نويسنده كتاب «در سايه‌سار عرفان اسلامی» اظهار كرد: با اين وجود، جای بسيار تعجب است كه بعضی از مشاهير در عرفان و تصوف به پيروان همه اديان به ديده تساهل و تسامح نگريسته و كعبه و بتخانه، حرم و دير، سبحه (تسبيح) و پيمانه (جام شراب) را يكی می‌دانند. و همه را درطريق حق می‌شمارند و كافر و مسلمان در نزدشان يكی است.
در اين ميان می‌توان از ابن‌عربی ياد كرد كه گفته است: «مبادا كه تنها به عقيده خاص پای‌بند باشی و عقايد ديگر را كفر بدانی كه در اين صورت زيان‌بری و بلكه علم به حقيقت مسئله را از دست خواهی داد. پس باطن خود را هيولا و ماده تمامی صورت‌های اعتقادی بگردان، از آن جهت خدای تعالی برتر و بالاتر از آن است كه در انحصار عقيده خاصی واقع شود.»
وی در تشريح اين سخن گفت: جمله ياد شده سخن خود ابن‌عربی بود كه در كتاب «فلسفه عرفان» يثربی صفحه 174 به نقل از «فصوص‌الحكم» ابن‌عربی بيان شده است. در اين‌جا می‌بينيد كه شخصی كه خود را جزو عرفای نامی می‌داند و ديگران هم او را به اين شهرت می‌شناسند، ولی علنا همه اديان و عقايد را مساوی دانسته است.
اين پژوهشگر عنوان كرد: اين كلام ابن‌عربی مخالف نص صريح قرآن كريم است؛ زيرا در آيه‌ای كه خوانده شد، گفتيم كه خداوند متعال تنها اسلام را مورد پذيرش قبول می‌دهد، اما ابن‌عربی به اين شكل گفته است.
وی در ادامه نقبی هم به مولوی زد و تصريح كرد: مولوی نزد ما بسيار شخصيت بالايی دارد، ولی در عين حال كلی هم اشتباه از او برجاست. كل كسانی كه به آن عرفانی كه اعراب و متصوفه و دراويش به خود بسته‌اند، روی آورده‌اند، اكثرا اشتباه می‌كنند و عرفان واقعی همان چيزی است كه علمای شيعه می‌فهمند و درك كرده‌اند، مثل مرحوم قاضی طباطبايی، امام راحل(ره)، علامه حسن‌زاده آملی و ...، اما ديگران در دام افتاده‌اند و عرفان را از هندوستان و جاهای ديگر گرفته‌اند و بعد خواسته‌اند با اسلام و قرآن و احاديث تطبيق كنند و از اين رو دچار اشتباهات زيادی شده‌اند.
نويسنده كتاب «در سياه‌سار عرفان اسلامی» در ادامه افزود: يكی از مقدمات و زيربناهای رسيدن به معرفت الهی التزام عملی به احكام دين و شريعت است. التزام به معنی ملازم شدن، عهده‌دار شدن به كاری و ملزم شدن به امری؛ مانند دستوارت دين و احكام اسلام است. عمل به شرايع دين بر هر فرد مسلمان عاقل و بالغ كه در هر مرتبه‌ای از مراتب كمال باشد واجب است و شانه خالی كردن از آن حرام و خلاف سنت رسول خدا(ص) است. چنان‌كه خداوند متعال می‌فرمايد: «وَاعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى یَأْتِیَكَ الْیَقِينُ» (سوره مباركه حجر، آيه شريفه 99)؛ و پروردگارت را پرستش كن تا اين‌كه مرگ تو فرارسد.
طبق اين آيه شريفه تكليف پرستش حق در هيچ مرتبه‌ای از انسان ساقط نيست. اين‌كه در ديباچه دفتر پنجم مولوی آمده است «لو ظهرت الحقايق بطلت الشرايع» اين‌ها می‌گويند ما يك حقيقت، يك شريعت و يك طريقت داريم. شريعت همان احكام دين و دستورات دين و قوانين اسلامی است. طريقت اين است كه ما به اين موارد جامع عمل بپوشانيم و حركت به سمت جلو كنيم. بعد هم حقيقت است كه بعد از انجام دو مرحله قبل به آن می‌رسيم و زمانی كه به حقيقت رسيديم آن‌جا سرمنزل است و زمانی كه به سر منزل رسيديم التزام به شريعت نداريم. شريعت تا زمانی به درد می‌خورد كه ما را به حقيقت برساند و زمانی كه وصل به حق شديم ديگر تمام شد و اگر نماز هم نخوانيم مهم نيست.
اين محقق اذعان كرد: به گفته مولوی وقتی حقيقت برای تو آشكار شد ديگر امور شرعی باطل می‌شود. اين‌ها دستاويز برخی از دراويش عارف‌نما برای فرار از عبادت شده است. در اين‌جا بحث اين است كه هيچ عارفی به مقام رسول خدا(ص) و پيامبران(ع) و امامان(ع) نرسيده و نخواهد رسيد. هيچ كدام از پيامبران(ع) در هيچ زمانی خود را از التزام به شريعت بی‌نياز ندانسته‌اند. كدام عارفی به مقام حضرت علی(ع) می‌رسد كه فرمودند: «لو كشف الغطاء ما ازددت يقيناً» اگر همه پرده‌ها بر داشته شوند بر يقينم افزود نمی‌گردد؛ يعنی به سر حد يقين رسيده است. آن وقت همين بزرگوار تا آخرين روز زندگی عبادت كرده و در محراب به شهادت رسيد.
وی در پايان سخنانش افزود: مهم‌تر از اين، عايشه زمانی كه می‌بيند پيامبر(ص) خود در اثر دعا و گريه به تعب و رنج انداخته است، به پيامبر(ص) عرض می‌كند كه يا رسول الله(ص) «أليس قد غفر الله لك ما تقدم من ذنبك و ما تأخر؛ آيا تو آن كسی نيستی كه خداوند تبارك و تعالی گناهان گذشته و آينده تو را بخشيده است؟ قال بلی، أفلا أكون عبدا شكورا؛ بله اين درست است، ولی تو می‌خواهی من بنده شگرگزار خدا نباشم.» پس عبادت لازمه بنده بودن در دار تكليف است ولو پيغمبر(ص) باشد.

آذر ۱۲، ۱۳۸۷

مصاحبه رادیو فردا با مصطفی دانشجو


دراویش گنابادی می گویند اعضای این سلسله در ایران همچنان از سوی حکومت تحت فشار هستند . «محمد اسماعیل صلاحی» دانشجوی رشته حقوق دانشگاه آزاد واحد میبد یزد و از اعضای این سلسله است که اخیراً از سوی کمیته انضباطی از دانشگاه اخراج شده است . « محمد رضا کاظمی» خبرنگار رادیو فردا در همین راستا با «مصطفی دانشجو» کارشناس حقوقی که خود نیزعضو سلسله دراویش گنابادی است گفتگویی انجام داده و نخست از او دلیل اخراج آقای محمد اسماعیل صلاحی از دانشگاه را جویا شده است .
مصطفی دانشجو : بر اساس حکم کمیته انضباطی دانشگاه آزاد اسلامی واحد میبد آقای «محمد اسماعیل صلاحی» از دراویش سلسله نعمت اللهی گنابادی و دانشجوی سال سوم رشته حقوق از نیمسال اول سال تحصیلی 88-87 از این واحد دانشگاهی اخراج دائم شدند. در تصمیم کمیته انضباطی ، علت اخراج این درویش گنابادی توهین به بنیانگذار جمهوری اسلامی و مقام رهبری ایران عنوان شده. براساس ماده 3 آیین نامه انضباطی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی ، جرم توهین در زمره جرایم عمومی دانشجویان است که حداکثرمجازات پیش بینی شده برای آن توبیخ کتبی و درج در پرونده دانشجویی است . بنابر این اخراج دائم از واحد دانشگاهی در مورد اتهام انتسابی به آقای ََصلاحی قابل اعمال نیست . حتی این مجازات سنگین اخراج دائم برای تخلفات سیاسی دانشجویان مانند اقدامات علیه امنیت و نظام هم در نظر گرفته نشده است.
خبرنگار رادیو فردا : آقای دانشجو بر چه اساسی گفته شده که آقای صلاحی ، به رهبر و بنیانگذار جمهوری اسلامی توهین کرده :
مصطفی دانشجو : ایشان در فروردین ماه سال جاری طی نامه ای که به چند تن از مراجع تقلید در شهر قم نوشتند . به آقایان آیت الله مکارم شیرازی، نوری همدانی و صافی گلپایگانی . آنها را فاقد صلاحیت وشرط عدالت برای مرجعیت اعلام کردند به جهت فتواهایی که تاکنون از طرف این مراجع علیه دراویش گنابادی که گروهی شیعیان هستند صادر شده .
خبرنگار رادیو فردا : الآن شما برای دفاع از آقای صلاحی قرار است چکار کنید ؟
مصطفی دانشجو : ما در مورد حکم اخراج آقای صلاحی از دانشگاه اعتراض خود را به کمیته انضباطی تجدید نظر در دانشگاه آزاد اسلامی واحد میبد ارایه کردیم و امیدواریم اعضای کمیته انضباطی تجدید نظر تصمیمی در خور شأن دانشگاه در مورد این دانشجوی مسلمان فعال اتخاذ کنند.
خبرنگار رادیوفردا : آیا این ماجرا سابقه داشته ؟ افراد دیگری هم هستند که به خاطر عضویت در سلسله دراویش گنابادی از دانشگاه اخراج شده باشند ؟
مصطفی دانشجو : در چند سال اخیر موج فشارها بر دانشجویان ، اساتید و معلمان افزایش پیداکرده . اخراج آقای صلاحی از دانشگاه آزاد میبد تنها موردی نیست که صورت گرفته . افراد دیگری مانند آقای « دکتربیژن بیدآباد » دکترای اقتصاد و استاد دانشگاه از عضویت در هیات علمی پژوهشکده پولی و بانکی بانک مرکزی اخراج شدند ، آقای مهندس «عماد مردانی» استاد دانشگاه آزاد در کرج بودند اخراج شدند . آقای « دکتر نصیر احمدی» استاد دانشگاه آزاد بودند اخراج شدند و موارد مشابهی را داریم که هر از چند گاهی اساتید ، دانشجویان و معلمان احضارمی شوند و حکمهای اخراج و یا فقدان صلاحیت از طرف مراجع گزینشی برای آنها صادر می شود.
خبرنگار رادیوفردا : پیش از مصاحبه گفتید که پروانه وکالت شما هم لغو شده :
مصطفی دانشجو : پروانه وکالت من با گزارش محرمانه وزرات اطلاعات وگزارش دادستانی کل کشوراز طرف مرکز امور مشاوران قوه قضاییه در شهریور ماه سال 86 به طور کلی باطل شد.
خبرنگار رادیوفردا : به دلیل عضویت در سلسله دراویش گنابادی ؟
مصطفی دانشجو : بله به همین جهت و به جهت دفاع از حقوق دراویش گنابادی درپرونده تخریب حسینیه شریعت در شهر قم در بهمن ماه 84 و سایر پرونده هایی که علیه دراویش در نقاط مختلف ایران تشکیل شده بود .
یادآوری می شود که محمد اسماعیل صلاحی ، دانشجوی اخراجی دانشگاه آزاد میبد که به دلیل نوشتن نامه به چند تن از مراجع تقلید در قم و فاقد صلاحیت خواندن آنها ، به یک سال حبس محکوم شده ، هم اکنون در زندان اردکان ، دوران محکومیت خود را سپری می کند.

متحد جانهای شیران خداست

متحد جانهای شیران خداست
جان گرگان و سگان از هم جداست
سایت مجذوبان نور بار دیگر، با نامی دیگر،زندان فیلترینگ را می شکند ومی آید تا فریاد مظلومیت آزادی، انسانیت و حقیقت باشد. ضمن تشکر و سپاس ازاظهار محبت و لطف تمامی عزیزان ایمانی ،استدعا داریم آدرس جدید را به دیگران اطلاع داده ومارا بیش از پیش یاری فرمایید.

مدیران محترم وبلاگهای با یاران ، عرفان 121 ، با یاران مجذوبان نور، منزل لیلی ، خورشید حق ، سیمرغ ، به نام عشق ، ولی ، هدایت نامه ، واما عشق ، ایلیا ونور مجذوبان و ....هر چند به صورت و ظاهر، افتخارو توفیق آشنایی با شما رانداریم اما به دل و جان دست شما را می بوسیم .
وحدت واتحاد وصدای واحد شما عزیزان،پیامی است که روزی ،به هر شکل معاندین و مخالفین درویشی، اجبارا !! به عظمت آن پی خواهند برد .
مدیریت سایت مجذوبان نور


آدرس جدید سایت مجذوبان نور http://www.majzob.org

آذر ۱۱، ۱۳۸۷

مدعيان دروغين چرا؟

هر از چندی در خبرها می شنویم که اشخاصی مدعی ارتباط با امام زمان(ع) و حتی مهدویت شده اند و متأسفانه هرروز بر تعداد این مدعیان افزوده می گردد .
سئوال : چرا؟
مدعیان دروغین چه می گویند؟ چه فرد یا افرادی می توانند شهادت بر راستی ویا دروغ آنها دهد ؟ اگردر متون مذهبی ما در این خصوص میزان و قانونی وجود دارد، باید برای همه یکسان باشد. وقتی یک صنف برای خود استثنا قائل می شود ، قاعده و قانون زیر سئوال می رود. چنانچه شخصی در مقام ریاست مذهبی!مستقیم و یا غیر مستقیم مدعی ارتباط با امام غایب شد و جماعتی پذیرفتند،ویا به خواب و خیال قداست بخشیده شد!، این مجوز را به دیگران هم خواهد داد که مدعی شده از این روش تقلید کنند،ضمن این که ضرورتاً نیازی نیست که ادعا به زبان باشد، اگر درعمل نیز این موضوع به جامعه، به هر شکل القاء وتحمیل گردد همان اثر را خواهد داشت و افرادی پیدا می شوند که در این بستر آماده ،تا ادعای مهدویت پیش روند .

از طرفی هر کس اظهار کند که امام غایب، با خلایق کاری نداشته و هیچ اثر، ظاهری و باطنی در خلقت ندارد ،اساساً امامت را منکر است و اساسی ترین اصل مذهب تشیع را زیر سئوال برده است .
ساده تر بگوییم اگر گفته شود احدی راه به امام غایب ندارد مردم وعوام نتیجه می گیرند،مثلا در مدت 8 سال جنگ تحمیلی و آنچه در باره حضور امام (ع) در جبهه های جنگ گفته شده دروغ و سیاست بوده است! و هاله نور!!و مساجدی که امام در خواب!!به بعضی ها(و تایید بعضی دیگر) به صورت زنجیره ای 1 و2 دستور ساخت داده اند همه تزویر و خرافه است و....
ونتیجه آنکه ،ارتباط با امام(ع) را نمیتوان تایید، یا تکذیب کرد!!
پس چاره چیست ؟
جواب : وقتی بعضی ازمروجان شریعت ،روح دین و طریقت را انکارمی کنند ، تا شش دانگ دین در اختیارشان باشد در عمل به مشکل برخورد نموده و گمان می کنند که علوم الهی نیز مانند سواد شرعی ، حرفی و تقلیدی است لذا توهمات خود را عرفان دانسته ووارد مقوله غیب می شوند ،غافل از اینکه اگر در علوم صوری حتی علامه دهر باشند، اُمی محسوب شده و نیازمند راهنما خواهند بود.
اینان خودسرانه وارد وادی معارف الهی شده وچون نمی دانند که چه باید بگویند و صاحب اجازه نیز نیستند، عملاً مردم را به بن بستهایی گرفتار می کنند که پدیده مدعیان دروغین یکی از آنهاست. اگر شخصی چون درس خوانده و کتاب خوانده و صرف و نحو خوانده است و... می تواند بگوید که من با امام رابطه دارم یا از سوی آن امام بر مردم حق امر ونهی دارم و کلام و نظر خود را ،امر امام یا امر الهی بداند ،...یک نفر هم پیدا می شود و میگوید پیامبر اُمی بود و من هم امی هستم، حداقل یک صفتی شبیه به پیامبر دارم که شما همان نیز ندارید و با تخفیف !!ادعای امامت خواهد نمود واگر هم ترسو باشد به ارتباط با امام(ع) رضایت می دهد و مردم را سر کیسه خواهد نمود.
از این رودر طریقت بزرگان تصوف حقه دستور داده اند که سالکین تابع شریعت و عقل باشند و احدی حق ندارد در حالت طبیعی مکنونات قلبی و شهود و حالات باطنی خود را اظهار نماید، که فرموده اند :
دلا تا باخودی زنهار زنهار نوامیس شریعت را نگه دار
و همان گونه که در مسائل شرعی، نیازمند راهنما می باشیم و میزان را امرمجازین و مربیان شریعت قرار می دهیم و ظاهر اعمال خود را به دستور آنها اصلاح می کنیم . در عالم باطن نیز محتاج راهنما واستاد و طبیبی هستیم که آنچه از عالم غیب بر ما افاضه می شود، (چون نفس انسانی رسوب پذیر و در معرض القائات شیطانی است) ،ما را راهنمایی نموده و نفس را اصلاح کرده و صحت و یا کذب، واردات قلبیه را در ظاهر و باطن به ما تذکر دهند .
مقصر کیست؟
مقصر آن کسانی هستند که به جای بیان حقایق ،با خود محوری وانحصار دین ، بستر سازظهور مدعیان دروغین شده و خرافات رابه نام دین!! ترویج و با قداست بخشیدن به خود ،قداست ارزشهای انسانی و معنوی انسانها را شکسته ومردم را از اندیشیدن و تفکر و تحقیق در امور اعتقادی بازمیدارند

و اما مدعیان دروغین چه کسانی هستند؟

بعضی از مقامات دینی و حکومتی در پاسخ به این سئوال می گویند: "این معضل دینی و فرهنگی ، صرفاً موضوعی سیاسی است و از خارج از مرزها به جامعه تحمیل شده و می شود !!".
قبل از هر چیز باید دید این گونه پاسخها ، ریشه در علم و شعور و دیانت و صداقت دارد؟و یا بر اساس سیاستی است ، که اهدافی، خاص را دنبال می کند ؟کدامیک ؟؟و آیا این پاسخ مشکل را حل می کند ؟؟ یا دردی بر دردها می افزاید؟؟
با این نظریه درعمل، نحوه مقابله با این پدیده ، برخوردها را از شکل عاقلانه و فرهنگی، مبدل به برخوردهای امنیتی و قهرآمیز خواهد نمود، که معمولاً با صدور فتاوی آنچنانی !!از سوی بعضی از مراجع نیز همراه خواهد شد.
پیروی مردم از خرافات و تبعیت از مدعیان دروغین، نشانگر سستی بنیادهای فکری و اعتقادی و ضعف ارزشهای معنوی در جامعه و نتیجه عملکرد اشتباه مراکز مدیریت فرهنگی و حکومتی است. اگر جامعه در برابرعامل خارجی ناتوان و از خود ضعف نشان می دهد مشکل اصلی در تحولات درونی و نهانی جامعه می باشد که حتی از چشم مسئولین دولتی به دلیل مشغله های شخصی و از چشم مروجان دینی به دلیل گرفتاریهای عبادی! ،پنهان مانده است!!.
جهت پی بردن به عمق فاجعه کافیست آمار مدعیان امامت را در کل دوران حاکمیت رضا و محمد رضا پهلوی با آن همه بی بند وباری دینی، باظهور امامان قلابی در یک هفته تنها در شهر قم قیاس نماییم !!
در نهایت ادب از مراجع دینی و حکومتی که در حادثه تخریب حسینیه شریعت قم دست داشتند یک درخواست آماری داریم ، لطفاً آمار مدعیان دروغین، قبل و بعد از تخریب حسینیه شریعت قم را در کل کشور اعلام بفرمایند و یا اگر موضوع امنیتی است!! حداقل آمار مدعیان را در شهر قم اعلام نمایید.

عقل سلیم قبول نمی کند که دست اندر کاران و مسئولین، از آمارها بی خبر باشند و دلایل سیر صعودی آن را ندانند !! بنابر این مشکل دو تا می شود اولاً چرا تعداد مدعیان دروغین در سه تا چهار سال گذشته رو به افزایش است ؟ !! ثانیا چرا با این معضل فرهنگی و دینی، بصورت امنیتی و سیاسی برخورد می شود !؟
سئوال :
- مسببین ایجاد شرایط پیش آمده، چه کسانی هستند ؟
-چه نقایصی در"ظاهر دین" یا "تبلیغ دین" یا "مروجان دین" وجود دارد که مردم ،ادعای مدعیان را می پذیرند؟
-آیا کسی یا نهادی یا گروهی از خطری که دین و اعتقادات مردم را تهدید و در معرض خطر قرار داده است ،هراس و نگرانی دارد ؟
- آیا نگرانی ها تنها برای از دست دادن مقلدین و تقلیل کمیت و تعداد آنهانیست؟
-آیا این گونه نیست که ظهور امامان قلابی برای بعضی ها، نعمت غیبی محسوب می شود؟ چرا که ، بدین وسیله این آقایان (و بعضی ها !!) در صحنه سیاسی و اجتماعی به نام دفاع از دین می توانند حضور فعال !!داشته باشند؟؟ و از زیر زمین حاشیه ها، خود را به قله های رفیع نان و نام وقدرت رسانده !!؟ و جناح خویش را تقویت نمایند؟!

-- وشاید!! هم،این سیاست شطرنج بازانیست که دردِ نبوده را خلق می کنند و برای آن دارو می سازند!! تا طبابت کنند و با تخصص خود مردم و نظام را به خویش محتاج نمایند.!!
ودر این صورت !!داستان ظهور مدعیان دروغین و مبارزه با آنها سناریو جدیدی است که در پایان حکایت معلوم می شود که آنچه پیش آمده با چه اهدافی صورت گرفته است. مثلاً در پایان حکایت مردم به این موضوع خواهند رسید که این قصه نیز در ادامه همان برنامه ریزی ها علیه دراویش سلسله نعمت اللهی گنابادیست ؟؟

این که سناریو "مدعیان دروغین" ساختگی و کار سیاست و برای مشغول نمودن مردم و گرفتن ماهی از آب گل آلود، توسط تشنگان قدرت است موضوعی آشکارو تکراری است که مردم به آن عادت نموده اند.این آقایان به این نتیجه رسیده اند که نباید فرصت فکر کردن را به مردم داد،زیرا آرامش سیاسی و اجتماعی، زمینه ساز اندیشیدن وپرسش و نهایتا طغیان خواهد شد. بنابراین به صورت کاذب و به هر بهانه ای، ایجاد حرکت می کنند و این حرکت در کنار حجم مشکلات فراوان و دست وپا گیر وبحرانهای زنجیره ای در جامعه، شرایط تحلیل و بررسی و تفکر از مردم و حتی از روشنفکران و سیاسیون راخواهد گرفت .اما چرا جامعه در مقابل آن واکنش تقابلی و سیاسی انجام نمی دهد ،جای سئوال و بحث دارد و نشانگر عمق فاجعه می باشد . تبعیت مردم از نهادهای مذهبی دیگر ریشه در امور اعتقادی ندارد و تنها رنگ مذهبی دارد و عموما تقلید سیاسی است واین ، فاجعه !! و بالاتر از فاجعه می باشد . به بیان دیگر ایمان و اعتقاد به سیاست تبدیل شده است یعنی فرهنگ ریا و فریب در جامعه حاکم گردیده است .
مردم دروغ را می فهمند اما ترجیح می دهند با آن همراهی کنند زیرا مخالفت با آن برمشکلاتشان خواهد افزود ووو..دورنمای این روند بازی با دین، وقوع یک سونامی و زلزله فرهنگی( وسیاسی!!) خواهد بود که بحث آن در این مختصر نمی گنجد.
به هر شکل یک روز تئورسین های سیاست زده ، بازار مکاره ای ساخته و با صغری کبری چیدن و نوشتن کتاب و برگزاری مراسم مختلف ، میان عرفان و تصوف فرق گذاشته و خود را به مردم عارف معرفی نموده و صوفیه را کافر و ملحد و در توهمات خود با گرفتن عرفان از تصوف،دراویش را خلع سلاح کرده تا بتوانند به آنها حمله نمایند.
روز دیگری با بوق وکرنا شعار مبارزه با خرافات راه انداخته و در روزنامه ها، رادیو و تلویزیون، افراد به اصطلاح مطلع (که بعضاً خود مبلغ خرافه اند) همه با شور و ولع در این خصوص بحث و راهکار ارائه می نمایند. جالب است آخر کلام به اینجا می رسند که کسی در مقابل ما حق اظهار نظر ندارد وگرنه از سه تا گوشش !! یکی را خدا به دست سربازان گمنام امام زمان و مردم متدین خواهند برید . جالب تر آنکه آنهابه کرار می فرمایند کسی که مدعی ارتباط با امام شود، کذاب است. اما یادشان رفته که بعضی ها !!البته از خودیها!! در این مقوله اظهاراتی نموده اند. قابل تأمل آنجاست که حتی بعضی از ایشان!! این موارد را آشکارا بیان می کنند و غیر مستقیم به مخاطب القاء می نمایند که تنها ما مجوز ارتباط با امام (ع) را داریم.

البته عالمان علوم اجتماعی نیک واقفند که پارامترها و فاکتورهای مختلفی از جمله روابط و مناسبات اقتصادی وفرهنگی و سیاسی و... در گرایشات اعتقادی مردم دخیل است. فقر و فاصله طبقاتی ،تک صدایی، دین حکومتی، حکومت دینی، استبداد سیاسی و مذهبی، برخوردهای امنیتی و سیاسی با پدیده های فرهنگی و اجتماعی، بی قانونی و تبعیض و دهها و صدها عامل دیگر می تواند دلیل رویکرد مردم به اعتقادات جدید و یا خرافات گردد. بسیاری از این تمایلات اعتقادی و مذهبی نتیجه اعمال خلاف و اشتباه مدیران فرهنگی و سیاسی جامعه می باشد .
وقتی دو نگرش و دو جریان متحجرانه ی انحصارگر در درون و برون از ساختار نظام و دردو بعد سیاسی و مذهبی (بعضی امنیتیها و مبلغان مذهبی)هماهنگ ومتحداً با ایجاد تنگناهای امنیتی و با تبلیغات مسموم و استقرار جو رعب و وحشت ،مردم را از رویکرد عرفانی به مبانی دینی باز داشته و دچار هراس می کنند، جامعه با پیروی ازآیین ها ومدعیان دروغین و مکاتبی که هیچگونه سابقه و ریشه ای در فرهنگ و تاریخ مملکت ندارد، به واکنشی منطقی اما منفی، در برابر زور و استبداد مذهبی دست می زنند. این افراد و پیروان آنها به صورت معمول به اعتقاد جدیدی دست نیافته اند و به آن ایمانی ندارند بلکه برای مبارزه با اعتقادات تحمیلی و رسمی!! و فرار از زندان تنگ ایجاد شده توسط نهادهای دینی به این جریانات پناه می برند .
تفتیش عقاید و عدم آزادی بیان و برخورد ناروا با روشنفکران و دگر اندیشان و انحصارگری دینی ، و خفقان سیاسی در کنار مشکلات معیشتی و تبعیضها ووجود قوانین ضد بشری به نام دین و تبلیغ مذهب با چوب و فلک به روش مکتبخانه ای، بستر ساز ظهور خرافات و قبول آن از سوی مردم خواهد شد. ضمن آنکه این پیروی و قبول، ریشه در خرافاتی دارد که از قبل توسط مروجان مذهبی به خورد جامعه داده و مشروعیت داشته و مورد قبول عوام و دین سنتی می باشد.
قبول خرافات و زمینه پذیرش آن بالقوه در فرهنگ جامعه وجود داشته و دارد و قاطعانه می توان گفت فرهنگ ما بیمار است و این مرض و زخم کهنه ،هوش واستدلال منطقی وحافظه فرهنگی ملت مارا تضعیف نموده است .
بدعت گزاران در دین ، تا دیروز با نفی ضروریات دینی اظهار وجود می نمودند و جامعه اسلامی را دچار تفرقه می کردند و امروز بیش از پیش و خطرناکتر از قبل، بدون سر وصدا و در قالب انجمن ها!! و حزب و گروه و جناح سیاسی، همان عمل را انجام می دهند .
امروز کسی ظاهراً مدعی دین و مذهب جدیدی نیست اما مدعیان با بزک سیاسی همان راه گذشتگان را دنبال نموده و با توسل به این موضوع که سیاست و دین از هم جدا نیست با سیاست، اسلام را شقه نموده اند و در هر شهر و کوچه ای بدعت گزاری است و دینی نو ،اما در قالب مدرن و به نام حزب و انجمن !!!...
در این آشفته بازار به هر شکل مردم را نمی توان به زور مقلد حزبی !! خود ساخت و گناه گمراهی خلایق به گردن آن کسانی است که برای جیفه دنیا دین را وارد بازی سیاست نموده اند و چوب حراج بر مقدسات زده اند و این آقایان برفرض محال اگر به دنبال کودتای نرم ویا زبر شرعی نباشند -که هستند- برای مبارزه با مدعیان دروغین و خرافات، باید اول خود را اصلاح کنند و با ارزشهای اصیل دینی بازی سیاسی ننمایند.
یکی از دلایل فرهنگی ظهور خوارج بعد از رحلت پیامبر (ص)مقلد پروری خلفا و حاکمان حکومت اسلامی ،و مطلق نمودن ظاهر شرع و سیاسی کردن تمامی ابعاد دینی می باشد .این موضوع که حاکم سیاسی(ودینی) ،اولی الامر و اطاعت از اوواجب است بذری است که نتیجه و حاصل آن ظهور خوارج خواهد شد.
تصور این موضوع که اگر بذر پاشیده شده توسط خوارج !! باشد ،حاصل آن چه خواهد بود؟ آن چنان دشوار نیست ؟؟؟؟!!!!!

خرسند سایت مجذوبان نور
http://www.majzob.net/fa/content/view/1858/4/