در ره منزل ليلي كه خطر هاست در آن //شرط اول قدم ان است كه مجنون باشي

صفحات

خرداد ۰۱، ۱۳۸۹

زهرا رهنورد: در سالگرد انتخابات مراسم یادبود خواهیم داشت

زهرا رهنورد خبر از برگزاری مراسم یادبود برای سالگرد انتخابات ریاست جمهوری می‌دهد.
وی که در آستانه ماه خرداد با روزنامه فرانسوی زبان «لوموند» صحبت ‌کرد گفت: قدرت حاکم وی و همسرش، میرحسین موسوی، را دستگیر نکرده زیرا قصد نداشته بیش از این مردم را تحریک کند.
خانم رهنورد می‌گوید: حکومت از روش‌های دیگری برای اعمال فشار استفاده کرده‌است و به بازداشت برادرش، شاپور کاظمی، که فردی غیرسیاسی است و شش ماه را در زندان انفرادی به سر برده و فشارهای فیزیکی و روانی بسیاری تحمل کرده‌است، و کشته شدن خواهر زاده آقای موسوی در اعتراضات روز عاشورا اشاره می‌کند.این هنرمند ایرانی با اشاره به «ترور شخصیتی» که رسانه‌های حکومتی علیه چهره‌های جنبش سبز پیش گرفته‌اند می‌گوید: همسرم، همین طور آقای کروبی و آقای خاتمی در مقابل هر فشاری مقاومت می‌کنند تا مطالبات مردم ایران برآورده‌شود.زهرا رهنورد با اشاره به حمله به وی با گاز فلفل در روز دانشجو و در دانشگاه تهران، ضربه باتوم برقی در روز 22 بهمن و مشکلات ریوی و سردرد پس از این حملات اعلام می‌کند حاضر است برای محافظت از دیگرانی که در راه آزادی می‌جنگند کشته‌شود.
خانم رهنورد هشدار می‌دهد که در صورتی که خانواده‌اش قربانی مساله‌ای حاد با یک توطئه شوند حکومت مسئول آن خواهد‌بود.
جنبش سبز، حرکتی صلح‌طلب :
رئیس سابق دانشگاه الزهرا جنبش سبز را حرکتی برای رسیدن به مطالبات مردم ایران بیش از صد سال پیش و از زمان جنبش مشروطه در سال 1285می‌داند. وی می‌گوید: انتخابات ریاست جمهوری فرصتی بود که این خواسته‌ها، آزادی، حق حاکمیت بر سرنوشت خود و دموکراسی دوباره مطرح شوند.خانم رهنورد خاطر نشان می‌کند که این جنبش قصد براندازی ندارد و تنها به دنبال اصلاحات است. این استاد دانشگاه توضیح می‌دهد: جنبش سبز از جامعه مدنی سرچشمه می‌گیرد و صلح‌طلب است حتی اگر طرف مقابل دست به اسلحه ببرد و از خشونت استفاده کند.زهرا رهنورد بر اراده قوی همسرش تاکید و اعلام می‌کند مهندس موسوی شجاعانه بر سر خواسته‌ها و عقایدش ایستاده تا عملی شوند و به راحتی از آنها دست بر‌نمی‌دارد.این استاد دانشگاه در پایان تصریح می‌کند که میرحسین موسوی، مهدی کروبی و محمد خاتمی و بسیاری دیگر رهبران این جنبش هستند که به مبارزه در راه دموکراسی خود ادامه می‌دهند.زهرا رهنورد سخنانش را با این جمله به پایان می رساند: من ایمان دارم که پیروزی پایانی روزی نصیب مردم خواهد‌شد.

جنتی: دانشجو نمره می‌خواهد، مجبور است با حجاب باشد

احمد جنتی، امام جمعه موقت تهران، دیروز، 31 اردیبهشت، در خطبه‌های نماز جمعه گفت: ببینیم بدحجابی کجا متوقف می‌شود. این موضوع بیش از 20 سال شل گرفته‌شده‌، حالا که به این جا رسیده است شما دیگر آن را شل نگیرید.به گزارش ایسنا دبیر شورای نگهبان افزود: آنهایی که باید قانون را اجرا کنند کسانی هستند که در شورای عالی انقلاب فرهنگی این مصوبه را داشتند، اما بعد آن را در قفسی گذاشتند و درش را بستند. این‌ها باید جواب بدهند که چرا این مصوبه را اجرا نمی‌کنند.احمد جنتی با تاکید برحضورش در زمان تصویب «طرح جامع گسترش فرهنگ عفاف» ادامه داد: من گفتم شما از یک نقطه شروع کنید. از آنهایی که کارمند شما هستند آغاز کنید. دانشگاه و دانشجو در اختیار شماست. با این شرایط دانشجو را در دانشگاه بپذیرید. دانشجو نمره می‌خواهد و بنابراین ناچار است که به قانون عمل کند.به دنبال تصویب طرح گسترش فرهنگ حجاب و عفاف در شورای عالی انقلاب فرهنگی در سال 84 و در ماه‌های پایانی ریاست سید محمدرضا خاتمی بر این شورا، دو سال طول کشید تا اقدام عملی از سوی دولت احمدی‌نژاد برای اجرای این مصوبه صورت بگیرد.«طرح ارتقای امنیت اجتماعی» برنامه اجرایی نیروی انتظامی بود که در سال 1386 در راستای مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی با عنوان «طرح جامع عفاف» با هدف برخورد با «اراذل و اوباش» به اجرا درآمد و در پی آن شماری از زنان «بدحجاب» دستگیر شدند.همچنین در راستای اعتراض به عدم اجرای مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی روز 29 اردیبشهت جمعی از دانشجویان تهرانی در واکنش به وضعیت ناهنجار حجاب در دانشگاه‌ها مقابل شورای عالی انقلاب فرهنگی تجمع کردند و خواستار جدیت این شورا در رسیدگی به وضعیت حجاب در دانشگاه‌ها شدند.کاظم صدیقی در نماز جمعه هفته گذشته تهران بدحجابی و بی‌حجابی را حرکت دشمن علیه استقلال و فرهنگ دینی نامید و دو هفته پیش احمد خاتمی در خطبه‌های نمازجمعه «بدحجابی» و «ابتذال» در جامعه را یکی از حوزه‌های «جبهه جنگ نرم فرهنگی» علیه جمهوری اسلامی دانست.در یک سال گذشته و با داغ‌شدن رقابت‌های انتخاباتی و پس از آن بالاگرفتن اعتراض‌ها و برخورد حکومت با معترضان، طرح «مبارزه با بدحجابی» فراموش شد اما بار دیگر از امسال با اعتراض چهره‌های مذهبی و تذکر به دولت جریان پیدا کرد.کار فرهنگی بی‌نیاز از کار اجرایی و قانونی نیستاحمد جنتی دربخش دیگری از سخنانش در خطبه‌های نماز جمعه امروز تهران تصریح کرد: در سطح عموم برای حجاب مردم باید فکری شود. شما می‌گویید باید کار فرهنگی انجام داد، آیا کار فرهنگی بی‌نیاز کننده از کار اجرایی و قانون است؟ می‌گویید قانون را اجرا نمی‌کنید و می‌خواهید کار فرهنگی انجام دهید؟این در حالی است که مریم مجتهدزاده رئیس مرکز امور زنان و خانواده ریاست‌جمهوری به تازگی تاکید کرده بود: رویکرد دولت در طرح عفاف و حجاب فرهنگی است. البته ممکن است زمانی مسئولان مجبور به استفاده از زور شوند و از گشت ارشاد استفاده کنند. اما هنوز وقت آن نرسیده‌است.پیش از این هم مصطفی محمد نجار، وزیر کشور، گفته بود: برای گسترش حجاب و عفاف رویکرد ما رویکردی فرهنگی است و معتقدیم جنجال‌آفرینی در این زمینه بی‌فایده است و باید کار فرهنگی صورت گیرد. کار فرهنگی نیز دیربازده‌است اما نتیجه مطلوبی را به دنبال دارد.هرچند اوایل اردیبهشت آیت‌الله علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری‌اسلامی، در جمع فرماندهان نیروی انتظامی گفته بود: در برخورد با برخی افراد که تعمدا یا از روی بی‌توجهی چهره جامعه را از لحاظ دینی، نجابت و عفاف خارج می‌کنند باید برخوردی قوی و صحیح انجام شود.نیروی انتظامی طی اجرای «طرح ارتقای امنیت اجتماعی» در موارد متعددی به خشونت متوسل شد که این رفتار خشونت‌آمیز توسط رسانه‌های خارجی و مردم عادی تصویربرداری و پخش شد و واکنش‌های مخالف را برانگیخت و در بسیاری موارد با مقاومت شهروندان روبه‌رو شد.در مهرماه سال 88 فرمانده نیروی انتظامی، اسماعیل احمدی مقدم، گفته بود: این‌گونه تلقی شده‌است که وظیفه و ماموریت گشت ارشاد برخورد است اما تلاش نیرو بر این است که ماموریت آن بر تذکر، ارشاد، اقدامات فرهنگی و برنامه‌های پیشگیرانه متمرکز باشد.دانشجویان متعهد به شئونات اسلامی شوند تا به دانشگاه راه یابندمحیط‌های آموزشی در ایران به ویژه دانشگاه‌ها و مدارس از جمله مهم‌ترین موارد توجه چهره‌های سیاسی و مذهبی و فرهنگی دولت جمهوری اسلامی در طرح عفاف و حجاب است.به گزارش خبرگزاری مهر در تازه‌ترین واکنش‌ها صدرالدین شریعتی، رئیس دانشگاه علامه طباطبائی، درباره برنامه‌های این دانشگاه در زمینه «طرح عفاف و حجاب» گفت: پذیرفته شدگان جدید دانشگاه در بدو ورود برگه‌ای را امضا می‌کنند و متعهد می‌شوند که «شئونات دانشگاه» را از نظر حجاب، رنگ لباس و سایر مسائل رعایت کنند.همچنین غلامعلی حدادعادل، رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس، اوایل اردیبهشت امسال گفته بود: دانشگاه‌ها ملزم به رعایت حجاب و عفاف هستند. بیشتر دانشگاه‌های کشور دولتی هستند و حتی دانشگاه‌های غیردولتی هم به دلیل این‌که از دولت مجوز گرفته‌اند باید تابع ارزش‌های جامعه باشند.پیش از این کامران دانشجو، وزیر علوم، تاکید کرده‌بود که وضع فعلی حجاب دانشجویان در دانشگاه‌ها «نامطلوب» است و برای حل این مساله برنامه‌های جدی در دست دارد.به گزارش خبرگزاری فارس جمعی از دانشجویان دانشگاه تهران با صدور نامه‌ای سرگشاده نسبت به عدم رعایت حجاب و پوشش مناسب به شدت اعتراض کرده‌بودند و رییس دانشگاه تهران از آغاز برنامه‌های فرهنگی برای رفع «مشکل بدحجابی» در این دانشگاه خبر داد.

گزارش - با زور تنها فساد را محجبه میسازید

مجددا مسئله بی‌حجابی و بد‌حجابی مسئله روز شده است و به موازات مناقشات بیرونی پیرامون انرژی هسته‌ای موضوع حجاب از اهم موضوعات داخلی به حساب می‌آید . آنچنان بر طبل‌ها کوبیده می‌شود که گویا ریشه و منشا همه نابسامانی‌ها بی‌حجابی و بد‌حجابی است.از مجموعه فسادها و گناه‌های رایج مانند دروغگویی ، تهمت ، زیر پا گذاشتن حق‌الناس ، غیبت کردن و آبروی مؤمن را بردن ، دزدی از بیت‌المال ، رانت‌خواری ، جعل مدرک و ده‌ها و بلکه صدها خلاف و گناه دیگر به نظر می‌رسد بد حجابی ام‌الفساد است. از قرائن اینگونه پیداست، زیرا به خاطر ندارم برای گناهان دیگر و خطاهای دیگر اینگونه بسیج عمومی داده شده باشد و ائمه جمعه اینگونه یکپارچه تمام انرژی خود را برای مقابله با بدحجابی گذاشته باشند.آقایان به جای اینکه به دنبال علت باشند معلول را چسبیده‌اند و نمی‌دانم چرا نمی‌خواهند از گذشته و تاریخ درس بگیرند. آن روز که شاید شرایط برای اینگونه برخوردهای خشن مهیاتر بود چنین روش‌هایی جواب نداد.مگر نه اینکه در خیابان‌ها زنان بی‌حجاب و یا به تعبیری بد‌حجاب به شدت مورد تعرض قرار می‌گرفتند و با ایشان با خشونت برخورد می‌شد؟ مگر نه اینکه با شعار یا روسری یا تو سری بر سر ایشان می‌ریختند و به باد کتک می‌گرفتند؟ مگر نه اینکه در اوایل انقلاب تعداد زیادی از زنانی که حاضر به قبول حجاب اجباری نبودند از ادارات دولتی اخراج شدند؟ چه اتفاقی افتاد؟ آیا حجاب در مملکت فراگیر شد؟ منظور من حتی حجاب اختیاری نیست، بلکه منظورم نوع اجباری آن است. آیا با اجبار و زور، حجاب و فرهنگ آن در کشور شکل گرفت؟نوع برخورد با مقوله حجاب از ابتدا غلط بود و نتیجه آن جز اشاعه فرهنگ نفاق در جامعه نبود. با اجباری شدن حجاب قبل از اینکه برای ایجاد فرهنگ باحجابی کاری صورت بگیرد تنش‌ها و موضع گیری‌ها آغاز شد. ما با دست خودمان به ترویج نفاق در جامعه پرداختیم.دختران دانش‌آموز موظف به پوشیدن لباس‌های فرم خاصی شدند که فقط خود را در مدرسه موظف به پوشیدن آن می‌دانستند و بعضا بلافاصله پس از خروج از مدرسه ظاهر خود را تا حد امکان تغییر می‌دادند. در مدرسه یک ظاهر داشتند ودر بیرون از مدرسه ظاهری کاملا متفاوت. این تنها مربوط به محصلین نبود، بلکه شامل حال برخی معلمان، کارمندان ادارات و سازمان‌ها و نهادهای تابعه دولت نیز می‌شد.نتیجه اینکه من برای حضور در مدرسه باید مدیر و ناظم را فریب بدهم. من برای ماندن در اداره و ادامه شغلم، باید سر رئیسم را کلاه بگذارم. من باید دیگری باشم نه خودم. البته این رفتارهای منافق گونه تنها خاص زنان و مقوله حجاب نبوده و نیست. ریش داشتن یک ارزش شد و نداشتن آن مساوی بی‌دینی و بی‌قیدی و ضدارزش.برای کسب موقعیت بهتر باید ریش داشت و یک تسبیح در دست گرفت و گاهی هم لب‌ها را تکانی داد تا دائم‌الذکر جلوه نمایی و مقرب گردی. همه این رفتارهای منافق گونه طی سی سال گذشته نهادینه شده و تقریبا در همه جا مشاهده می‌شود. در ادارات، در مدارس و در سازمان‌های اجتماعی و اقتصادی و حتی هنری.یادم می‌آید زمانی دخترم در مدرسه راهنمایی تحصیل میکرد که مدیره آن خانمی بود که من فقط بینی او را دیده بودم، چون حجاب او مافوق حجاب بود و جهت احتیاط همه جای بدن منهای بینی را می پوشاند. در محیط مدرسه سازمانی پلیسی ایجاد کرده بود و تعدادی از دانش‌آموزان را بصورت مأموران مخفی برای مراقبت از دیگر دانش آموزان گمارده بود تا اگر کسی در مدرسه یا خارج از آن گوشه مقنعه اش کنار رفت گزارش کنند، اگر کسی در نماز جماعت شرکت نکرد، گزارش کنند.آنچنان جو رعب و وحشت در مدرسه حاکم بود که هیچ دانش آموزی به دوست و همکلاسی خود اطمینان نمی‌کرد. بخاطر دارم در یک جشن مذهبی دانش آموزان را در حیاط مدرسه نشانده بودند و مداح مشغول مولودی خوانی بود طبق روال معمول از دانش آموزان که اکثرا در رده سنی 12 تا 15 سال بودند خواست تا دو انگشتی او را همراهی کرده و دست بزنند، ناگهان خانم مدیر با یک حرکت سریع از جا بلند شد و با دست فرمان دست‌نزدن را صادر کرد و مأموران امنیتی وی نیز شروع کردند با سرعت به نوشتن نام دانش‌آموزانی که دست می‌زدند تا بعدا از نمره انضباط ایشان کسر گردد.این مثال را که نمونه‌ای از خروار است زدم تا بگویم ده‌ها سال است که نظام حاکم با عملکرد غلط و نادرست حتی ارزش‌ها را به ضدارزش تبدیل کرده و به منافق‌پروری پرداخته. با زور و چماق و بگیر و ببند، نمیتوان جامعه را هدایت کرد. این نوع برخوردها به هیچ عنوان ریشه در اسلام ندارد . اسلام دین رحمت است و عطوفت. اسلام دین هدایت است و منطق. متاسفانه باید بگویم امروز روز برداشت ما از محصولاتی است که بذر آنها را در گذشته خود بر زمین این مرز و بوم پاشیده‌ایم.در لبنان حجاب اجباری نیست. مسلمان با حجاب در کنار مسلمان بی‌حجاب در کنار مسیحی بی‌حجاب با هم زندگی میکنند. فساد و فحشا به مراتب از کشور ما کمتر است. در همین میتینگ‌های حزب‌الله لبنان، ببینید چقدر بی‌حجاب حضور دارند و کسی به آنها تعرضی نمیکند، بلکه یار و یاورند. در مالزی هم همینگونه است. در اندونزی، که پر جمعیت ترین کشور مسلمان است، نیز همینگونه است. تجربه نشان داده هر کجا زور حاکم شود نتیجه معکوس می‌دهد.زور یعنی بردن فساد و فحشا به پشت پرده؛ یعنی مخفی ساختن آنها، یعنی اشاعه نفاق در جامعه. با زور مردم را با حجاب نمی‌کنید بلکه فساد را محجبه می‌سازید و چادر بر سر بی‌صداقتی میکنید.

اردیبهشت ۳۱، ۱۳۸۹

گزارش - رافت اسلامی یا تجاوز به کرامت انسانی


سه مادر آمریکایی در کنار سه فرزند خود در مقابل یک دیوار آینه‌ای از یک سو و دوربین‌های خبرنگاران از سوی دیگر یکدیگر را در آغوش می‌کشند.در مقابلشان سیب، موز، آب‌میوه، آب معدنی، زیر سیگاری، دسته گل و البته تعدادی هم میکروفن قرار داده شده است.مادران آمریکایی که کاملا سیاه‌پوش و با «حجاب کامل اسلامی» وارد تهران شده بودند، لباس‌های سیاه خود را با مانتو و روسری رایج ایرانی عوض کرده‌اند.یک کوهنورد زن و یک کوهنورد مرد که به اصطلاح با هم «نامزد» بوده‌اند در کنار هم نشسته‌اند و گاهی هم یکدیگر را در مقابل دوربین در آغوش می‌گیرند.صحنه‌هایی از این دست در تاریخ سی‌ساله جمهوری اسلامی فراوان یافت می‌شود. گاهی خارجی‌ها با لباس آراسته همراه با میوه و شیرینی مقابل دوربین قرار می‌گیرند و گاهی هم داخلی‌ها.اولین صحنه از این دست به سی سال پیش باز می‌گردد وقتی گروگان‌های آمریکایی سفارت آمریکا مقابل دوربین آورده شدند تا کریسمس را جشن بگیرند. به آنها میوه و شیرینی تعارف شد و گروگان‌ها در مقابل چشم دوربین‌ها خوشحال بودند.

آخرین نمونه چنین نمایشی هم آزاد کردن ملوانان انگلیسی بود. به ملوانان کت و شلوار دادند به کاخ ریاست جمهوری برده شدند و رییس‌جمهور با تک تک آنها دست داد و به هر کدام سوغاتی تقدیم شد.نمایش‌هایی از این دست اما محدود به ایران نمی‌شود، گرچه شاید در هیچ‌کجای دنیا به اندازه ایران شیوع نداشته باشد. رهبر کره شمالی هم به نمایش‌های تلویزیونی با استفاده از زندانیان سیاسی علاقه‌مند هست.گرچه کیم جونگ ایل، بیشتر دنبال این هست که خود جلوی دوربین برود تا زندانیانش. سال قبل وقتی دو خبرنگار آمریکایی در کره شمالی در حبس بودند و دادگاه آنها را به چند سال زندان با کار اجباری محکوم کرده بود، آقای جونگ ایل آزادی آنها را مشروط کرد به اینکه بیل کلینتون، رییس‌جمهور سابق آمریکا، به کره‌شمالی سفر کند و با آقای جونگ ایل در مقابل دوربین‌های عکاسی شام بخورد.به فاصله چند ساعت از ضیافت شام، زندانی‌های آمریکایی آزاد شده و با بیل کلینتون به آمریکا باز گشتند.از ظرافت‌های دیپلماسی فعلی جمهوری‌اسلامی، به گفته محمود احمدی‌نژاد «دیپلماسی عمومی» است. یعنی حرکت‌های سیاسی و دیپلماتیک باید در مقابل دوربین‌ها و افکار عمومی انجام شود تا افکار عمومی به واکنش‌های سیاسی شکل و جهت دهند.از «رافت اسلامی» که در مقابل دوربین‌ها با زندانیان سیاسی در جمهوری اسلامی می‌شود، این نتیجه بدست می‌آید که جمهوری اسلامی یا حداقل دستگاه تبلیغاتی دولت احمدی‌نژاد تصور می‌کند که افکار عمومی به زندان انداختن مخالفان سیاسی‌ و شهروندان خارجی را با دیده تردید نگاه می‌کند.جمهوری اسلامی می‌داند که در افکار عمومی، زندان‌های سیاسی ایران و وضعیت‌ زندانی‌های سیاسی مطلوب نیست. به همین خاطر لازم است هر از گاهی، این زندانیان را مقابل دوربین بیاورد و به آنها «رافت اسلامی» نشان دهد.

به همین خاطر است که لازم می‌داند عکس‌های عبدالمالک ریگی را در زندان در حالی که در اتاقی با شرایط خوب زندگی می‌کند و در حال مطالعه است منتشر کند، یا از هاله اسفندیاری در سوئیتی که برای او در زندان آماده کرده، اعتراف تلویزیونی بگیرد.اما گاهی این روش نه تنها مضحک که بسیار آزاردهنده است. این‌بار هم یکی از این موارد بود. نگاه کردن به چهره مادران آمریکایی و زندانیان دربند که بعد از نزدیک به یک سال یکدیگر را برای اولین‌بار می‌دیدند، در مقابل چشم دوربین‌ها بسیار آزاردهنده بود.تصور کنید، مادرانی و زندانیانی ماه‌ها از هم بی‌خبر بوده‌اند، اما حالا که همدیگر را می‌بینند و طبیعتا بسیار دلتنگ هستند، باید احساسات خود را در مقابل دیگران نشان دهند. به عقیده من این یک تجاوز مسلم به کرامت انسانی این افراد است. عمل ظالمانه‌ایست که فقط از دستگاه «دیپلماسی عمومی» دولت احمدی‌نژاد بر می‌آید.نگاه کردن به این عکس‌ها آزاردهنده است، اما پیشنهاد می‌کنم، این عکس‌ها را ببینید تا بیشتر و بیشتر با «رافت اسلامی» دستگاه «دپیلماسی عمومی» آشنا شوید

اردیبهشت ۲۹، ۱۳۸۹

اعتصاب غذای جعفر پناهی

جعفر پناهی، کارگردان زندانی ایرانی، روز سه‌شنبه 28 اردیبهشت‌ ماه در تماس تلفنی با خانواده خود اعلام کرد که دست به اعتصاب غذا زده است.
وی در عین حال متن نامه‌ای را برا‌ی خانواده خود خواند تا در اختیار رسانه‌های داخلی قرار دهند و طی آن دلیل اعتصاب غذای خود را شرح داد.
به گزارش پایگاه اینترنتی کلمه، آقای پناهی که از روز 11 اسفند ماه، به دنبال رویدادهای پس از انتخابات خرداد ماه 88 دستگیر شد، در این تماس از «هجوم مامورین» به داخل سلول 56 اوین و «برخورد ناشایست» آن‌ها در شام‌گاه شنبه 25 اردیبهشت‌ ماه خبر داد.
وی گفت که به دنبال این «هجوم» او و دیگر هم سلول‌هایش را به مدت یک ساعت و نیم، بدون لباس در هوایی سرد نگه داشته‌اند.
این کارگردان سینمای ایران، در تماس تلفنی به خانواده خود گفت که صبح روز یکشنبه 26 اردیبهشت هم، وی را به بازجویی برده‌اند و متهم کرده‌اند که از داخل سلول فیلم برداری کرده است؛ اتهامی که آقای پناهی آن ‌را «کذب محض» می‌داند.
به گفته آقای پناهی، پس از این رویداد وی را تهدید کرده‌اند که تمامی اعضای خانواده‌اش را دستگیر و به اوین منتقل خواهند کرد و دخترش را به بازداشتگاهی ناامن در رجائی شهر خواهند فرستاد. وی به خانواده‌ خود گفته است که با این حرف‌ها «قدرت تجزیه و تحلیل» را از من سلب کردند.
به گفته جعفر پناهی، وی از صبح روز یکشنبه 26 اردیبهشت ماه تا کنون - 28 اردیبهشت - هیچ چیز نخورده‌ و نیاشامیده‌ است. وی در ادامه نامه خود سه درخواست را مطرح کرده و گفته است: «اگر این موارد تحقق نپذیرد، من به نخوردن و نیاشامیدن خود ادامه خواهم داد؛ چرا که نمی‌خواهم تبدیل به موش آزمایشگاهی شوم که هر لحظه مرا به اتهامات واهی تحت شکنجه و آزارهای روحی و روانی قرار دهند.»
وی در ادامه نامه خود، تماس و دیدار با خانواده‌ و اطمینان کامل از سلامت آنها، حق داشتن وکیل بعد از 77 روز و مشورت با او، آزادی بی قید و شرط تا تشکیل دادگاه و صدور حکم قطعی را به عنوان شرط‌‌های خود برای شکستن اعتصاب غذایش بر می‌شمارد.
آقای پناهی در پایان نامه خود آورده است: «به سینمایی که به آن معتقدم قسم می‌خورم تا تحقق خواسته هایم دست از اعتصاب غذا برنمی‌دارم و تنها خواسته‌ام این است که جنازه مرا به خانواده‌ام تحویل دهند تا هر کجا که مایل‌اند دفن کنند.»
جعفر پناهی، کارگردان سرشناس ایرانی که فیلم‌های مطرحی چون دایره، طلای سرخ و آفساید را در پرونده کاری خود دارد، در شامگاه 11 اسفند ماه در حمله نیروهای امنیتی به منزلش به همراه طاهره سعیدی همسرش، سولماز پناهی دختر بزرگسالش و 15 نفر از مهمانانش که همگی فیلمساز و بازیگر بودند، دستگیر شد.
دختر و همسر پناهی و تعدادی از مهمانان او بعد از چند روز آزاد شدند، اما جعفر پناهی از آن زمان تا کنون در بازداشت به سر می‌برند.
پیش‌تر و در مهر ماه سال 88 آقای پناهی هنگام سفر به پاریس در فرودگاه امام خمینی خبردار شد که نمی‌تواند از کشور خارج شود و برای وی حکم ممنوع الخروجی صادر شده است.
از بازداشت تا اعتصاب غذا
یک روز پس از بازداشت جعفر پناهی دادستان تهران اعلام کرد که دلیل بازداشت آقای پناهی امنیتی یا سیاسی نیست؛ اما 40 روز پس از بازداشت جعفر پناهی، محمد حسینی وزیر فرهنگ و ارشاد ایران اعلام کرد که جرم وی «امنیتی» بوده است.
وی دلیل بازداشت آقای پناهی را ساختن فیلمی اعلام کرد که بحث‌های مربوط به انتخابات را دامن می‌زده است.
جعفر پناهی از جمله سینماگرانی بود که از خواسته‌های مسالمت آمیز معترضان به نتایج انتخابات ریاست جمهوری ایران در خرداد ماه 88 حمایت کرد.
وی که سال گذشته ریاست هیئت داوران فستیوال فیلم مونترال کانادا را به عهده داشت، اواسط شهریور ماه 88، در حمایت از «جنبش سبز ایران» با شال سبز در مراسم افتتاحیه این فستیوال حاضر شد.
بازداشت وی موج اعتراض‌هایی را در داخل و خارج ایران به همراه داشت. برخی از هنرمندان، روشنفکران و دانشگاهيان ايرانی، اوایل فروردین ماه 89 در نامه‌ای سرگشاده به بان‌کی‌مون دبير کل سازمان ملل متحد خواستار آزادی جعفر پناهی، سينماگرِ ايرانی شدند.
عباس کیارستمی و 50 سینماگر سرشناس دیگر هم با نوشتن نامه‌هایی خواستار آزادی این کارگردان سرشناس ایرانی شدند.
از سوی دیگر در اوایل اردیبهشت ماه 88 فیلمسازان سرشناس آمریکا از جمله مارتین اسکورسیزی، استیون اسپیلبرگ، رابرت دونیرو و فرانسیس فورد کاپولا، پل تامس اندرسون، جوئل و اتان کوئن، جیم جارموش، مایکل مور، پل شریدر، آنگ لی، استیون سودربرگ، اولیور استون، فردریک وایزمن، رابرت ردفورد، کورتیز هانسن، ترنس مالکی، ریچارد لینکلیتر، جیمز اسکامیوس و جاناتان دمی، با نوشتن نامه‌ای بازداشت وی را محکوم کردند و از دولت جمهوری اسلامی خواستند که جعفر پناهی را آزاد کنند.
وی که برای داوری در شصت و سومین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم کن دعوت شده بود، از این سفر بازماند و صندلی‌اش در شصت و سومین دوره فستیوال کن خالی ماند اما برگزارکنندگان جشنواره کن با خالی گذاشتن یک صندلی به نام جعفر پناهی در کنار دیگر اعضای هیات داوری، همبستگی خود را با این کارگردان ایرانی نشان دادند.آقای پناهی نیز از زندان اوین برای مدیر فستیوال کن پیامی ارسال کرد و طی آن زحماتی که برای آزادی وی کشیده شده قدردانی کرد