در ره منزل ليلي كه خطر هاست در آن //شرط اول قدم ان است كه مجنون باشي

صفحات

آبان ۳۰، ۱۳۸۷

تفاوت حكم مراجع عظام تقليد با حكم الله

تفاوت حكم مراجع عظام تقليد با حكم الله
حضور محترم جناب سید مرتضي اعلائی
با سلام
نامه جنابعالی را در ارتباط با ضعف حافظه مرجع تقليد و همچنين فتواي اشتباهي در سایتهاي اينترنتي خواندم و به همین مناسبت برای آنها نیز این ایمیل را ارسال میکنم امیدوارم که منتشر کنند.
دوست عزیز! از کی تا به حال خداوند متعال حکم خود را در دست مراجع تقليد قرار داده است؟ كه شما نگران بهشت و دوزخ خود شديد؟
حکم الله چیزی نیست که انسان معمولی که اسير شهوات و لذات طبعست و منافع خود و نزدیکان و یا هم صنفان خود را معیار و میزان قرار میدهد بتواند تشخیص دهد.
برای صدور یک رای نیاز به قاضی بیطرف است و انسانی که هنوز در چالش با خود است و دچار نفس است چگونه میتواند رائی صادر کند که نفس در آن دخیل نباشد و بالاتر از آن، حکم الله باشد؟ آیا مرجع تقليدي كه شما به آن نامه نوشته‌ايد میتواند ادعا کند که از خودیت خود خالی شده؟ در مصاحبه با طبيب آيت الله نوري همداني خواندم كه ايشان چهار زوجه دارند و براي افزايش توانايي همبستري پزشك به ايشان قرصهاي مقوي باء تجويز و ايشان براي از پس برآمدن اين وظيفه خانوادگي نياز به مصرف اين داروها دارند.
مشکل جنابعالی و بسیاری از ما در اینست که حكم مراجع شیعه که مفسرین قوانین اجتماعی اسلام هستند را حکم الله میدانیم. یعنی قوانین حقوقی صدر اسلام را حفظ و مرور کردن و صدور رای بر آن حکم الله است؟ یعنی مراجع شیعه را که فقط در احکام و نه در اعتقادات، اجازه تبلیغ دارند را در حد حضرت رسول اکرم (ص) بزرگ میکنیم و نظر شخصی آنها را حکم الله معرفی میکنیم.
آیا حضرات آیت الله نوری همدانی، آیت الله مکارم شیرازی و یا حضرت آیت الله مصباح یزدی همردیف حضرت رسول و یا ائمه اطهار می باشند؟ همانطور که خود جنابعالی اشاره فرمودید اين چيزي كه ما تحت عنوان مرجعيت ساختيم بر اثر مطالعه و حفظ کتب روائی و احادیث و اخبار بدست می آید. آیا صرف حفظ کردن وقایع تاریخی و مکالمات حضرت رسول اکرم ص و یا ائمه اطهار ع با دیگران او را قادر به صدور حکم الله میکند؟
چه بسیار تاریخدانانی که محفوظات بیشتری از مراجع عظام دارند. آیا آنان می توانند حکم الله صادر کنند؟ امروزه کلیه احادیث و روایات و تواریخ اسلام را بر روی یک لوح فشرده کامپیوتری ثبت میکنند. آیا آن لوح فشره و یا دارنده آن میتواند حکم الله صادر کند؟
آنچه که جنابعالی از حضرات آیات عظام انتظار دارید بسیار نابجاست.
اصلا مسئله اجتهاد بدعت است. كجا در صدر اسلام مجتهد داشتيم. كي حضرت رسول از مجتهدي نام برد. كداميك از ائمه دم از مجتهد زدند. در كجاي قرآن اسم مجتهد آمده؟ اين مجتهد در زمان صفویه توسط ملاهاي صفويه وارد شد. وگرنه قبل از صفويه اصلا مجتهد نداشتيم. حالا بگذريم كه همين مجتهدهاي فعلي با صوفي ها چه كه نميكنند. البته نوش جان همين صوفيها باشد تا ديگه مجتهد نسازند.
فساد ناشی از قدرت گریبان همه را میگیرد. مجتهد و غيرمجتهد نميشناسد. مگر آخوند شريح قاضي از همه مجتهدهاي امروزي مجتهدتر نبود! نديديد چه بر سر امام حسين و پسرهاش و باقي مومنان آورد! آيا راي او حكم الله است؟
از طرف دیگر مراجع عظام بسته به استاد و محیط و شرایط تحصیلی و یا ایدئولوژی سیاسی نسبت به یک موضوع واحد اظهار نظرهای بسیار متفاوت و بلکه مخالف دارند و همه همان دروس تاریخی را خوانده اند.
همانطور که مرقوم فرمودید چگونه می توان حکم الله را تشخیص داد؟ یا حق را از باطل تشخیص داد؟ اینها فقط آراء و یا نظرات شخصی هستند. آیا بصرف نظرات یک شخص که از نزدیک هم او را تابحال نديديد میتوانید دین و اعتقادات و روش زندگی خود را حفظ کنید و به جای مراجعه بعقل، کورکورانه و بدون تفکر نظرات وي را بپذيريد و مثلا در امر ازدواج و معاش و کار و نظر سیاسی اجتماعی شخص ثالثی را اساس تصمیمگیری برای خود نمائید؟
لازم میدانم که یادآوری کنم که جایگاه مرجعیت اصيل و حقيقي مزید برکت است ولی امثال ما با ندانستن رسالت آنها در جامعه که همانا تبلیغ صحیح و آموزش احکام فرعي - تاكيد ميكنم فرعي و نه اصلي - دین مبین اسلام است و نه بيشتر. حكم الله دست اين قشر نيست. دست امام و جانشين امام است. اينها جايگاه شرعي ندارند بلكه خود را بر ملت و ملتها بسته‌اند. البته این وظیفه خود آقایان مراجع است که با رعایت عفت و امانت و دوری از قدرت و دنيا طلبی جایگاه خود را در میان مردم حفظ نمایند.
در خاتمه معروض ميدارم كه من و شما بهتر آنست که در امور اجتماعی و زندگانی به عقل خود رجوع نمائیم. زيرا حكم عقل بيشتر به حكم خدا نزديك است تا فتواها.
با آرزوی توفیق
ملتمس دعا...

هیچ نظری موجود نیست: