http://www.iqna.ir/fa/news_detail.php?ProdID=318507 http://www.iqna.ir/fa/news_detail.php?ProdID=317635
مؤلف«كلام جديد»، در بيان چيستی تصوف يادآور شد: تصوف دوگونه تصور میشود: الف) تصوف در مقام تعريف كه عبارت است از: اعراض از خلق، به خدا پيوستن، احكام شريعت را عمل كردن و ... ب) تصوف در مقام تحقق؛ يعنی فرقههای صوفيهای كه تحقق يافتهاند. توصيفها و تحليلها بايد به اين مقام؛ يعنی صوفيه تحققيافته اختصاص يابد و نبايد اين دو مقام خلط شوند و لذا گاهی كه با مدعيان صوفيه و به اصطلاح اقطاب فرقههای تصوف بحث میكنيم آنها به اين تعاريف تمسك میكنند، اما همه اين تعاريف، تصوف در مقام تعريف را معرفی میكنند كه ما هم بسياری از اين تعاريف را تقريبا قبول داريم. اين تعاريف، همان عرفانی است كه بخشی از اسلام به شمار میآيد."
درصورتي كه سيد حيدر آملي در كتاب جامع الاسرار و مجمع الانواربيان ميدارد كه "كسي كه شيعه نيست صوفي نيست و كسي كه صوفي نيست شيعه نيست"
و علامه محمد تقي مجلسي نيز عين همين مطلب را در كتاب تشويق السالكين بيان مي دارند.
در اين كه افرادي از اهل سنت خود را صوفي مي ناميدند شكي نيست اما آيا منظور نظر سيد حيدر آملي و علامه محمد تقي مجلسي از بيان صوفيه اين دسته بوده اند؟
متاسفانه آقاي خسرو پناه صوفيه حقه را نيز در كنار اهل سنت قرار مي دهندو به اين موضوع بسنده نمي كند پارا فراتر مي نهد و تمام صوفيان را به اهل سنت نسبت ميدهد.
سوال اينجاست كه ايشان آيا مطالعه كافي ندارند جاي بحثي نمي ماندكه امام محمد باقر مي فرمايند
و اگر اعتقاد به رد تمام صوفيه داريد كه باز سخن خود را در مورد سيد بزرگوار رد مي نماييد.و اگر سيد را عارف مي نامند و نه صوفي تاكيد شخص سيد چيست كه"كسي كه شيعه نيست صوفي نيست و كسي كه صوفي نيست شيعه نيست"
اگر هم ايشان به كلمه صوفي حساسيت دارند كه اين هم دليل قانع كننده اي نمي تواند باشد.
در جاي ديگر صحبت از روايات در رد صوفيه دارند" اين مدرس دانشگاه گفت: يك روايت هم در مدح تصوف نداريم، مگر يكی دو روايت ساختگی كه از خود متصوفه است كه اين احاديث را به اميرالمؤمنين(ع) نسبت دادهاند و به خاطر اين روايات ساختگی، در مقابل برخی روايات ديگری از رسولالله(ص) عليه تصوف جعل كردهاند، در حالی كه اصلا واژه تصوف در زمان پيامبر اكرم(ص) و امام علی(ع) وجود نداشته است، لذا چه رواياتی كه در مدح تصوف و چه در ذم تصوف از رسولالله(ص) و اميرالمؤمنين(ع) صادر شده است، اعتبار ندارند".
ملا به مدرس آمد و درس دقیق گفت
خالی ز معرفت چو ریاست پناه شد
زاهد در انتظار نعیم بهشت ماند
مغرور شد بعزت تقدیم د ر نماز
صوفی به خانقاه درآمد بوجد و شور
البته ايشان حتماً روايت معروف الفقر و فخري را ملاحظه نفرمود ه اند.
درویشی افتخار من است و من به آن بر دیگر پیامبران افتخار می کنم
(سفینة البحار_ج2_ص378)
آنکه خدا هدایتش کند پس هدایت شد وآنکه گمراه شد پس هرگز ولی مرشد را نیافت(کهف17)
حضرت رسول صلی الله علیه و آله که: الشّرڍﻌﺔ اقوالی و الطرڍﻘﺔ افعالی و اﻟﺤﻘڍﻘﺔ احوالی و المعرﻔﺔ رأس ما لی والعقل اصل دینی و الحبّ اساسی و الشّوق موکبی و الخوف رفیقی و العلم سلاحی و الحکم صاحبی والتّوکل زادی و القناﻋﺔ کنزی و الصّدق منزلی و الیقین ماءوائی و الفقر فخری و به افتخرعلی سایر الانبیاء و المرسلین.
اين مطلب نيز احتياج به ياد آوري دارد كه اولين بار اين متصوفه بودند كه مذهب رسمي اين سرزمين را شيعه اعلام كردند
در آخر اميدوارم دربه عنوان استاد دانشگاه در تحقيقاتتان نظر انصاف را رعايت فرماييدزيرا اولين شرط تحقيق بي طرفي است.
اي كرده به علم مجازي خوي
نشنيده ز علم حقيقي بوي
سرگرم به حكمت يوناني
دل سرد ز حكمت ايماني
در علم رسوم دل چه بستي
بر اوجت اگرببرد پستي
در راه طريقت او رو كن
با نان شريعت او خو كن
ياعلي"
ايليا _ وبلاگ منزل ليلي
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر